برشی از نمایش رویای نیمه شب پاییز، با تعزیهخوانی پانتهآ بهرام و مسعود حجازیمهر
این تئاتر به کارگردانی کیومرث مرادی و نویسندگی نغمه ثمینی در سال1387 ساخته شده است. در این فیلم پانتهآ بهرام، امیر جعفری، سعید چنگیزیان و مسعود حجازی مهر به هنرمندی پرداختهاند.
این نمایش پیشنهادی است درباره اینکه چگونه میتوان متن یک تعزیه را در دروره امروزی وارد جهان نمایش کرد و آن را با مسائل روز پیوند داد.
نکاتی درباره فیلم رویای نیمه شب پاییز…
اگر دلتان میخواهد نمایشی ببینید که چند روز درگیرتان کند؛ و اگر هوای دیدن یک نمایش متفاوت را کرده اید و اگر مدتی است که خماری یک تئاتر جدی را میکشید، آنوقت به شما پیشنهاد میکنم که حتما نمایش” رویای نیمه شب پاییز” را به نویسندگی خانم نغمه ثمینی و کارگردانی آقای کیومرث مرادی را در از دست ندهید. من قبلا نمایشهای ”خواب در فنجان خالی” و ”افسون معبد سوخته” و ”مرگ و شاعر” و ”شکلک” را از این دو عزیز دیده بودم. داستان نمایش از ساختاری پیچیده برخوردار است.
فردی مجهول الهویه (سعید چنگیزیان) و خسته از غوغای شهر( به قول خودش ترافیک خیابانها و شلوغی مترو و دود کافی شاپها و…) در طول سفری به ناکجا آباد، ناگهان سر از عمارتی قدیمی و مرموز درمیآورد. عمارت توسط پیرمردی بددل و شکاک به نام هابیل (امیر جعفری) و زنی میانسال و ساده و صمیمی به نام حنا (پانتهآ بهرام) اداره میشود. مرد در اقامت خود در این خانه (که می گوید سه دانگش متعلق به اوست و این اقامت در ماه محرم اتفاق میافتد)، صداهای عجیب و غریبی میشنود. به تدریج متوجه میشویم که حنا زن صیغهای پیرمرد است به امید آنکه بتواند روزی با او ازدواج کند. اما در شبها صدای گفتگوی حنا با مردی در اطاقی از منزل که 40سال است درش باز نشده، میپیچد. نام آن فرد قاسم (مسعود حجازیمهر) است که قبلا کشته شده و حنا هم به عشق حضرت قاسم در ماه محرم به تعزیت مینشیند. اما این هابیل بوده که قاسم (عشق حنا) را از ترس از دست دادن حنا به قتل رسانده و بقیهی ماجرا که باید خودتان ببینید.