یتیمان کوفه با کاسه های شیر آمده اند عیادت بابا. با اشکهایشان دم گرفته اند پشت در.
آقای مظلوم رنگ به رخساره ندارد. گریان است امشب ((آیه مودت))، غریب است ((آیه ولایت))، خونین است ((آیه تطهیر)).
سر انجام خورشید عدالت در کنج غفلت حق ناشناسان خاموش می شود.
دیگر کوچه های بی وفای کوفه آن عابر مهربان را نخواهند دید.
چاهِ سیاهِ ناله های علی می ماند برای اهل زمین و علی شادمانه میهمان ((عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ))می شود......
.
.
.تسلیت.....
به به چه پریسای خوبی♡__♡
قربونم برین اینقد مذهبی شدم من*__*^_^