سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
مات به روبروش خیره شده بود، مطمئن بود اشتباه شنیده.
نفس توی سینه اش حبس شد، تنش رو حس نمیکرد، یخ
زدگی وجودش رو گرفت... قلبی برای تپش مونده بود؟ هوایی
برای تنفس مونده بود؟
لیوان پر میشد... پر میشد... و پر میشد... تا باالخره سر ریز
شد... و نگاه مات شده ای... همچنان به چهره ی ستوان دوم
دوخته شده بود....