زیره این خاک گنجه..گنج..سوراخش کنی طلای سیاه فوران میکنه بیرون..دله من اینجاس
خوون راه خودشو پیدا میکنه به زیره زمین.. سرخ بود..سیاه میشه..طلا میشه.. یه روز بشه که جیب تمامه آدما پر از طلا بشه..بازم باشه..خوون بیشتر..خوونه بیشترررر.. اما نه خوونه بیگناه..می فهمی؟؟ (با بازی طلاییه علی نصیریان)