استی: جونگینا با کی همبرگر خوردی؟؟؟
جونگین : چانگبین هیونگ بهم گفت بیا با هم همبرگر بخوریم ولی بعدش خودش خوابش برد و بیدار نشد برای همین خودم تنها خورد
پیام چانگبین دو ساعت بعد از این پیام جونگین:
چانگبین: هیهیهی.. سلام علیکم... من خوابیدم تا الان.. تا ساعت ۴ بعد از ظهر به وقت اندونزی خوابم برد
فکر کنم شخصیت پوکمونم که زیاد میخوابه
استی: آی انا وقتی سوسک میاد توی خوابگاه تو و چان، کی میکُشتش؟؟
جونگین: من
استی : هیونجینا~! بتونی بری آینده یا برگردی به گذشته؟
هیون : فقط دلم میخواد پرواز کنم. بهم بال بدین
هیونجین و استی ها داشتن دنبال تیشرت هیون میگشتن پیاما:
استی: *عکس*
هیونجینا، چه بلایی سر تیشرت سنگیت اومده...؟
هیون: صبر کن، کجا رفته؟
نه ولی من خیلی دلم میخواست مینیمالیست طور زندگی میکردم، برای همین انداختمش دور، و الان خیلی دیوونه وار پشیمونم
من فقط یه ماکسیمالیتم
استی : باورم نمیشه، هوانگ هیونجین توی اون تیشرت به طرز خنده داری هاته
هیون: این مال کجاست... اگه میخواین بپوشمش میرم میخرمش
استی کمکم کنین!!! از کجا گیر بیارمش؟
ممکن نیست... یعنی هیچکس نمیدونه؟
استی: *عکس*
هیونجینا اینه؟
هیون: همم... یه جورایی شبیهه. شاید باید فقط این رو بخرم و یه لایو بگیرم
دقیقا اون رو نخریدم، یه چیز شبیهش رو خریدم...
استی: حالا که هیونجین تیشرت طرح سنگی رو منشن کرده قراره سولد اوت بشه. بهتره قبل از اینکه تموم بشن انبارشون کنم
هیون: ولی واقعاً، من یه متفاوتش رو گرفتم. پولتون رو نگه دارین...!!!!