رضاخان که در سالهای پس از کودتا تدریجا به مرد قدرتمند ایران بدل شده بود، به تاسی از آتاتورک و اصلاحات بنیادین او در ترکیه به دنبال جمهوری کردن ایران رفت. او در سر داشت که رئیس جمهور دائمی ایران شود و اصلاحات موردنظرش را از آن طریق پیش ببرد. اما وضعیت آنگونه که او تصور میکرد پیش نرفت. علما و مجلس نشینان تهران به شدت با او مخالفت کردند. دلیل مخالفت علما وحشت حاکم شدن لائیتیسم در لوای جمهوری بود. آنها با توجه به الگوی رضاخان معتقد بودند جمهوری مساوی با دین زدایی خواهد بود علاوه بر اینکه جمهوری معنایی شبیه به آنچه در شوروی حاکم بود نیز میداد. بر همین اساس حتی تبلیغات فراوان رضاخان و همراهانش نتوانست تاثیری در این تصمیم بگذارد و ایران شاهنشاهی باقی ماند.
دکتر سیف پور فاطمی از تلاش رضاخان برای ایجاد جمهوریت میگوید.