۱۴۰۳/۱۲/۲۸
خلاصه داستان: بیت الله مردی است که مدام در آرزوی یافتن غاری با سکه‌های طلا در خزانه است. برخلاف دستورات دینش، او می‌خواهد این گنج را بیابد و جوانی بی خدا به نام شجاع را به عنوان دستیار خود استخدام می‌کند. آنها با هم به تلاشی می‌پردازند که آنها را به نقاط مختلف چشم انداز ایران می‌برد. خمیازه بزرگ داستانی اودیسه‌ای را روایت می‌کند که در آن چیزهای عجیب و غریب و حتی پوچ در واقعیت نفوذ می‌کنند. سفری از اکتشاف بیرونی که در نهایت تنش‌های بین دو شخصیت ظاهرا متضاد را آشکار می‌کند، که با این وجود آینه‌ای برای نگاه کردن در یکدیگر پیدا می‌کنند...