مشکل دنیا این است
که احمق ها کاملا به خود یقین دارند
در حالی که دانایان سرشار از شک و تردیدند.
(برتراند راسل )
.
.
.
.
گمان نکن که این تویی که فکر میکنی.فکر، فقط رخ میدهد
(مانند تنفس)
هنگامی که میگویی «من فکر میکنم» این عبارت را چنان بر زبان میآوری که گویی مشغول انجام عملی ارادی هستی، یعنی، گویی میانِ فکر کردن و فکر نکردن، حق انتخاب داری.
بدون آنکه تو فاعلِ آن باشی، فکر میآید و میرود.
بدون آنکه تو فاعل باشی، صدایی که در سرِ ماست کارِ خودش را میکند.
بسیاری از آدمها در تسخیر صداهای درونِ سرشان هستند.
خیلیها در اسارت فکرهای خود هستند. آنها گرفتارند و با جهانِ خود بیگانهاند.آنها ابرویی گره کرده و نگاهی مات و کدر دارند و زندگی را نمیبینند.
هنگامی که به تو نگاه میکنند، تو را نمیبینند، صورتهای ذهنیِ خویش را میبینند.
هنگامی که به تو گوش میدهند، صدای تو را نمیشنوند، بلکه صداهای درونِ سرِ خویش را میشنوند.
آنها هرگز در زندگی حضور ندارند.
آنها آشنای لحظهی حــــال نیستند، غایبانِ همیشگیِ زندگیِ خود هستند.
وقتی میبینیشان، صورتکی مُــرده را میبینی که بر چهـــره زدهاند و سیمــای حقیقیِ خویش را پشت آن پنهان کردهاند.
این صورت مُــرده، همان هویت آنهاست، همان نقشی که بازی میکنند.
تشخیصِ درستِ بیمــاری، نخستین گامِ بلند به سوی درمان و بهبـودی است.
(اکهارت تله)