باز جلوم جاده ست واز توروم راه است
خط نور کناره است
یه مرد تویه آینه ست
که غرق تو نگاش با چندتا شیشه باش
تو صندوق عقب
یه مست لایعقل
خدا ... سیگار ... شبا ...
بیدار ...
هوا ... عجیب ...
صدام ... میاد...؟!
حالا خوبه مردم نباختم بلکه بردم
هنوز دارم نفس میکشم وایستادم روی قله ات
خوشحال میشم از اینکه ببینم همه تون این روزا موفقین
خوشبختی تو یه کوله جا میشه
باقی تون تو کوچه معطلین
منم اون درویش عرق به دست که تو زندگی داده بهت هدف و درس
زندگیم همینه دنیای غریبه
رویای فریبه روزای پریده
زیدم نیست سر
اسمم نیست کم
عشقم اون بالا حسم میکرد
حتی وقتی حالم خوش نبود نزدم به جایی که قلبت میشکست
مادر برات مادرترم از همونا که دورت ــَن
آدم ترم
هابیل دلت ... قابیل چشت
خونی که پاکه تو رگهات منم
.
باز ...
تو ... میون ِ دود و دم
وای ..
من ... نگام به دور و ور
دنبال ِ دیروز تو ردپای ِ حرفا
دوباره پیروز از منجلاب ِ فردا
ایستادن کنار ِ هم میشه مثه روز و شب
میده معنی خوب و بد
ارتباط کوه و سنگ
من کل ِ خنده هام از لحظه های تلخ بود
من کل ِ ساختنام از روزگار ِ سخت بود
میخوان آدما کنارت باشن اما تو همه راهارو تک میری
همه ام اینو میدونن تو اینکه مشتی هستی شکی نیست
فقط از همه بریدی گوشه دل از همصداها کندی
هیچ
به چشای خودتم نداری اعتماد
از نگاه ها ترسیدی
میگه فهمیدم چی هرکی نزدیکم میچرخید از جیبم میکند و
وقتی سختی تسلیمم میکرد میخندید میگفت تسلیت میگم
سر مسیرش و کج میکرد
پر میزد
دور میشد از پیشم
در میرفت
تو جنگی با خودت اعصاب و روح و فکر و میکنیش چکی
نداری حوصلش و زندگی رو میکنیش سگی
تکراری روزا اجباری
شب به شب صبح به صبح آتیش میکنی
دور دور ِ دور ِ خودت پشت ِ رول
نداره هیچ چی تازگی
روزا میگذره یکی یکی
نمیدونی تهش کجا میرسی؟!
قراره پیرشی پای ِ کی؟!
تو خودت غرقی
میزنی تو لجن هرزگاهی دست و پا
یه روح ِ آروم و آسمون ِ آبی طلب داری از خدا
میگذره وقت سخت ِ سخت
خاطره ها تلخ ِ تلخ
نیست خیالت تخت ِ تخت
دود میکنی نخ به نخ
خشک ِ خشک ِ چشمه
حتی نمیتونه بریزه اشک
دوست داری زود راهو بری
برسی
نگاهت ببینه تهشو
اینا همه بهونه ست همه بازی رسم ِ زمونه ست
اگه حسش کنی میفهمی اینو
امید تو سینه هنو هست
باید قویتر از این تو راهت باشی
نشینی رو پات پاشی
داری خدارو پشتت
داری دنیارو تو مشتت