دیروز توی فرودگاه یه دختره تهیونگ رو دیده و باهاش حرف زده، اول خواسته عکس بگیره اما تهیونگ گفته نه و با خجالت (الهی من خجالتت رو بخورم) براش دست تکون داده، بعد که سوار هواپیما شدن توی اتاق VIP بودن انگار، دختره به تهیونگ گفته قهوه میخوری، و تهیونگ گفته نه آب میخوام، اخر مسیرم بهش گفته خسته شدی تهیونگ و تهیونگ جواب داده نه، خسته نیستم!
چقدرررر باید خوش شانس باشی آخه لعنتی، عضو نداشته ام توی این زندگی:)