((ما فقط میخواستیم که در یک آسمان پرواز کنیم))
و باز هم با Kagamine Len و Kagamine Rin در خدمتتون هستیم! فک کنم از این به بعد باید کم تر از این دوتا وکالوید بذارم... قرار بود به مناسبت ولنتاین یه کار رمانتیک بذارم که متاسفانه مشکل پیش اومد و نتونستم کامل ترجمه کنم...
امیدوارم لذت ببرید! لایک و نظر فراموش نشه!
ــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه داستان: دو کشور (آبی و قرمز) سالیان دراز با هم سر جنگ داشتند تا روزی که سران دو کشور تصمیم میگیرن با ازدواج قضیه رو حل و فصل کنن. لن و رین جانشینای این ملکه و پادشاهن و وظیفه ی محافظ از اونا رو به عهده دارن. روز عروسی لن جیم میزنه و میره گشت و گذار و اتفاقی به رین بر میخوره و هر دو در نگاه اول عاشق هم میشن و دقیقا زمانی که داشتن با هم از برنامه آیندشون برای بعد از صلح میگفتن کایتو (پادشاه قرمز) توسط یه فرد ناشناس تو مراسم ترور میشه! (ظاهرا میکو قبلش فهمیده بوده) لن خوشحال و خندون برمیگرده و با خبر مرگ کایتو مواجه میشه و کاملا در هم میشکنه! نمیتونسته باور کنه که کایتو مرده و خودش رو برای غیابش و محافظت نکردن از کایتو ملامت میکنه و در همین زمان به میکو شک میکنه که رین رو فرستاده بود تا سرش رو گرم کنه که کایتو رو به قتل برسونن واسه همین قلبش پر از خشم و نفرت میشه و قصر آبی رو به آتیش میکشه. میکو رین رو فراری میده و در مقابله با لن کشته میشه و حالا رین، ملکه ی جدید، و لن، پادشاه جدید، موندن و قلبی که از نفرت آکنده شده. و باز هم روز از نو روزی از نو...