حیف این همه استعداد..همزمان باوجود و مذهبی تهران..و..حماقت پیشرونده ای که .باعث شد این استعدادها ازمون گرفته بشه..محو و نابود بشه....چقدر اینها افسرده شدن....غمگین و تنها شدن..هایده ...رامش حیف حیف حیف..
درمانده از این دنیا
من بی تو و تو تنها
تو گمشده ی صحرا
من تشنه ی گشتن ها
من خسته رفتن ها
تو قفل همه درها
من ریشه ی این خاکم
تا لحظه ی چیدن ها
بوییدن و بگذشتن
از باغ اقاقی ها
از اشک گل لاله
پیوستن دریاها
من لحظه ی دیدارم
تو وقت گذشتن ها
تو زخمه ی هر سازی
من ناله ی گفتن ها
در ساکت چشمانت
فریاد شکستن ها
من زائر درگاهت
تو عذر رسیدن ها
من ریشه ی این خاکم
تا لحظه ی چیدن ها
بوییدن و بگذشتن
از باغ اقاقی ها
از اشک گل لاله
پیوستن دریاها
من لحظه ی دیدارم
تو وقت گذشتن ها
تو زخمه ی هر سازی
من ناله ی گفتن ها
در ساکت چشمانت
فریاد شکستن ها