سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۴۰۰/۰۵/۰۷
Port7
( از دید جانگ کوک )
دیگه خوابم میومد رفتم توی اتاقم و متوجه شدم ا/ت خوابیده رفتم سمتش مو هاش رو از روی صورتش برداشتم و به صورت پاک صافش خیره شدم وایییی من یک احساسی دارم فکر کنم اسمش عشقه ، لباسم رو عوض کردم و یک پیژامه ابی نفتی مخملی پوشیدم و کنارش دراز کشیدم جوری که پشتش بهم بود اروم دستم رو دور کمرش حلقه کردم و کشیدمش توی بغلم فکر کنم دوستش دارم ، چشمام رو بستم و موهاش رو بو کشیدم و کم کم با عطر موهاش به خواب فرو رفتم
( از دید ا/ت )
چشمام رو باز کردم یکم تکون خوردم که احساس کردم توی بغل یکی ام که دستش رو دور کمرم حلقه کرده ، معلوم بود جانگ کوکه ، اروم خواستم دستش رو از دور کمرم باز کنم که سفت تر شد و بیشتر توی بغلش کشیده شدم دوباره خواستم دستش رو از دور کمرم باز کنم ، هورا این دفعه موفق شدم خواستم از توی تخت بلند شدم که یک دفعه
جانگ کوک بازوم رو گرفت و با یک حرکت من رو زیر خودش گیر انداخت و مچ دستام رو گرفت کنار سرم گذاشت بعد نگاهم کرد :

+ واقعا نه در این حد

_ منظورت چیه ؟

+ منظورم اینکه بدون صبح بخیر میخوای بری اره ؟

_ جانگ کوک از روم بلند شو

+ اگر بهم یک بوس بدی بلند میشم

_ شوخی ندارم بلند شو

+ نمیشم

_ باشه
سرگرمی و طنز