سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۴۰۲/۰۴/۳۱
بابا اومدی بالاخره نازنینم
بابا نیمه شب اومدی خوب نمیبینم

نمیبینم من تو رو نمیبینم تو هم منو
نمیگیره هیچ چی جای دیدنو
چطوری بگم چطوری زدن و

نمیبینم تو رو لمست میکنم با هر دو دست
زجر منو میزد بابا از پیش و پس
هی منو زد خودش افتاد از نفس

بابا حسین
تا شنید اسم عمو جونم منو بیشتر زد
تا شنید شبیه مادر تو ام بدتر زد

بابا حسین ...

بابا لباتو لخته خون دوخته انگاری
بابا موهای تو هم که سوخته انگاری

با هم بریم
باز چشم دخترتو وا نذاری
این دفعه رقیه تو جا نذاری
منو با دشمنا تنها نذاری

منو ببر
اینجوری عمه مو کمتر میزنن
ما رو با کینه حیدر میزنن
ندیدی چطوری دختر میزنن

بابا حسین
خواستی حرفی بزنی کمی بلند حرف بزن
بعد سیلی دیگه خوب نمیشنوه گوش من
مذهبی