من اگر باده خورم باده پرستم به تو چه
گر که با ماهرخی تنگ نشستم به تو چه
خود خدا گفته در توبه همیشه باز است
تو خدایی مگر ار توبه شکستم به تو چه
ای که از کاسه ی قران خدا داغ تری
از محمد تو مسلمان تر علی تر ز علی
یا تو دانی و زنی خود به علی چپ کوچه
یا از عقل ز بنیاد ندانی خبری
آیه ی روشن قران نشنیدی خبرت
که چنین ساخته ای دین خدا را سپرت
ای ریاکار مشو رو به خدا هی خم و راست
این نماز است؟
این نماز است؟
این نماز است الهی بزند بر کمرت!
من اگر باده خورم باده پرستم به تو چه
گر که با ماهرخی تنگ نشستم به تو چه
خود خدا گفته در توبه همیشه باز است
تو خدایی مگر ار توبه شکستم به تو چه
تو که آلوده به نهبند گناهان کبیری
تو که در خلوت خود رحم نکردی به صغیری
رو به آیین خودت را بنشین موعظه کن
ای تو کفتار منش گرگ صفت روبه پیر!
باش خاموش که گوید همه زین پس به تو چه
به تو چه کس چه کند هرچه کند کس به تو چه!
نه تو در گور من می زده می خواباند
نه مرا گور تو
نه مرا گور تو گور پدرت پس به تو چه!
من اگر باده خورم باده پرستم به تو چه
گر که با ماهرخی تنگ نشستم به تو چه
خود خدا گفته در توبه همیشه باز است
تو خدایی مگر ار توبه شکستم به تو چه
شاهکارا تو مزن حرف حقیقت به تو چه
می کشند از چپ و از راست به میخت به تو چه
شعر کم گو مگر از جان خودت سیر شدی؟!
که کنی پای فراتر ز گلیمت به تو چه؟!
شاهکارا تو خودت غرق گناهی به تو چه
تو خودت پیش خدا روی سیاهی به تو چه
دیگران را تو رها کن تو برو خود را باش
تو خودت قعر جهنم ته چاهی به تو چه!