میدونی..من خیلی تلاش خودمو کردم ولی...الان میفهمم که همشون الکی بود توالان مال یکی دیگه ای...زمانی که من از خوشحالی زنگ زدنت به من بال درمیاوردم تو پیش یکی دیگه بودی...میدونی.. من 9 ماه صبر کردم..ولی دیگه به نظرم کافیه
این دنیا بیش از حد برام سخته و من تحملشو ندارم...فک کنم دیگه الان نوبت منه که برم...برم جایی که هیچکس نتونه منو پیدا کنه و بشم جزو یه خاطره فراموش شده..:)
ولی هیچوقت عشقی که نستبت بهت داشتمو فراموش نکن...هیچوقت:)
بهم قول بده تا بتونم اروم بخوابم:)