از آن زمان به بعد، او تبدیل به ننگ خاندانش شد و همه به چشم حقارت به اون نگاه میکردند. روزی در یک مبارزهی حساس، چن تیان از یک صخره سقوط کرد و به اشتباه وارد آرایشی شد که توسط امپراتور شمشیر باستانی قرار داده شده بود. تحت تأثیر قدرت کتاب آسمانی، او جسم تهذیب دوگانهی رزمی و روحانی خود را بیدار کرد. در همان زمان، او همچنین یک حافظهی ناآشنا و یک حلقهی ذخیرهسازی اسرارآمیز به دست آورد.