سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۳۹۵/۰۱/۱۱
رفتم یه 1 ساعتی حموم چیه یاسو ندیدن یه بار 6 ساعت تو حموم بود !بعدم صبحونم رو خوردم وداشتم میرفتم تو اتاق:
-سحر؟
-جونم مامان جونم
-اه اه حالم بدشد اییی
-بده قربون صدقه مامانم برم؟؟
-کم مزه بریز تو ماشین میبری؟
-بلی بلی
-هیچی یه وقت مزدارو نبریا 206 خودتو ببر
-اااااااا مامان مزدا کلاس داره میخوام پز بدم
- برو بابا اونجوری که تورانندگی میکنیو با همه کل میندازه هیچ تضمینی نیس تصادف نکنی
- باشه اصلا نخواستم
رفتم تو اتاق یکم کلش بازی کردم که دیدم نه! ساعت ده و نیمه توروحت کلش اینقدر این بازیو دوست دارم که نمیفهمم زمان چطور میگذره تفف بلند شدم خدارو شکر دوش گرفته بودم یه مانتوی زرشکیه بلند پوشیدم یه شال البالویی هم سرم کردم با کفش های پاشنه سه سانت مشکیم کیف مشکیمم برداشتمو یه ارایش ملایمم کردمو رفتم پایین از مامی خداحافظی کردم این سپهرم که یا خوابه یا بیرونه اصلا بهتر ریخت نهزشو نبینم همه داداش دارن مام یه سگ پاچه گیر 25ساله جذاب و شیک داریم که بیشتر دخترای دانشگاهش دنبالشن ایششش اه بمیر سحر وایسادم دارم به این اورانگوتان فکر میکنم رفتم سوار 206 مشکیم شدم الالا چه ستیم ! درو با ریموت باز کردم و پیش به سوی خونه مریم اینا