اتزیو (Ezio) به سن پیری رسیده و دیگر توان گذشته خود را ندارد اما چون همیشه زندگی اش در معرض خطر است چشم از خانواده اش برنمیدارد. در حالی که اتزیو دیگر از اساسین (قاتل) بودن کناره گیری کرده، دختری به اسم شائو یون که یک اساسین چینی است برای نجات یارانش از بند فرمانروایی ظالم از اتزیو طلب کمک می کند...