چنین می گوید اَبَرانسان:ای منتظران ناجی موعود
با منتظران:
شما ای منتظران ناجی موعود، من همواره از هر دری بر شما وارد شدم تا دستتان را در دست وجود نهم ولی دستتان را بمن ندادید و گفتید که : « ما خود دانایانیم و بهتر می توانیم وجود یابیم » . آیا اینطور نبوده است ؟
ای منتظران ناجی موعود ، من همان دست وجود بوده ام شما بدون من چگونه میتوانید به وجود دست یابید .
من دست وجودم ، تا دیرتر نشده دستتان را بمن بدهید بی هیچ چون و چرا و بی هیچ ایفای نقش جدیدی از عرفان و ارادت و کوس انا الحق زدن . زیرا این نابود کننده ترین نقشهاست. پس آخرین شانس نجات خود را از دست ندهید و نقش نجات یافتگی را بازی مکنید ، نقش خوشبختی و راز فهمی را ، نقش عشق را . هزاران سال در چنین نقشی بود که وجود را از یاد بردید و از دست دادید و در این نسیان وجود ، مسیحا و مهدی های بسیاری را کشتید و سپس قبرهایشان را به پرستش گرفتید پس دیگر منتظر مباشید. بسیار متاسفم که مایوستان میسازم چاره ای جز این ندارم .
ای منتظران ناجی موعود، جز «انسان» هیچ کس دگری نخواهد آمد ! باور کنید تا در آن روز مگوئید که : ای کاش هرگز خلق نشده بودیم !
استاد علی اکبر خانجانی
کتاب ابر انسان صفحه ۸
کتاب صوتی ابر انسان را رایگان دانلود کنید: