سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۳۹۷/۱۰/۰۴
پاشدم صورتمو شستم.چشمام کوچیک شده بود...زیرشونم سیاه و گودرفته!چقد زشت شده بودم!امروز از این جهنم فرارمیکنم.رفتم صورتمو شستم.ی پیرهن پوشیدم ک یکم چاق نشونم بده.آرایش کردم و سریع یه چمدون کوچیک چیندم و وسایل ضروریو گذاشتم داخلش و با سرعت حرکت کردم تا برای همیشه برم.نگام ب عکس عروسیمون افتاد ک یک دیوار کامل اتاق رو گرفته بود.رفتم نزدیک و بهش نگاه کردم،چقد این عکسو دوست دارم!پامو ک ازاتاق گذاشتم بیرون متعجب شدم!!!روی زمین پر برگ گل بود!برگ گل مروارید،چن تا شمع...جلوتر ک رفتم شاخه های گل هم ب چشم میخورد.چ بوی خوووووووبی گرفته خونه.صدای یول توجهمو جلب کرد:صبح بخیرعشقم،بیاصبحونه... صندلی رو برام کشید عقب!!دیوونه شده؟! بی توجه راه خودمو رفتم.اومد سمتم و محکم بغلم کرد!!!!! چان:کجاداری میری؟
من:باید برم... چان:حق نداری منو تنها بزاری
من:حالت خوبه؟!نه معلومه ک نیس..
چان:تحقیق کردم،همون روز ک دعوامون شد تحقیق کردم...ببخشید ک بهت تهمت زدم
باتعجب و عصبانیت گفتم:تحقیق کردی؟!پس این ی ماه مرض داشتی ی کلام حرف نزدی؟تو مریضی؟؟دلت میخاد بقیه رو اذیت کنی؟!!! چان:این ی ماه...ببین من تواین ی ماه کلی سختی کشیدم!عذاب وجدان بخاطر حرفای بی ربطم...عصبانیت برای حرف نزدنات...کنسرتمون توامریکا...میخاسم بهت زنگ بزنم اما روم نمیشد،باید میدیدمت.ولی سپرده بودم مراقبت باشن.. حرفشو قطع کردمو گفتم:من برات مهم نبودم؟؟من داغون شدم لعنتی تواین مدت داغوووون شدم!...اصلا باشه...دیشب،دیشب چرا باز دعوا راه انداختی؟! چان:حق داری اگ ازم متنفر باشی من چیزی ندارم ک بگم! دیشب میخاسم درسش کنم اصلا نفهمیدم چرا باز دارم چرت میگم...من واقن نمیدونم دیشب چرا اونطوری کردم
من:گمشو
هولش دادم عقب ولی منو کشیدجلو ولباشو گذاشت رو لبام،ی کیس داااغ و طولانی
نمیخاستم باهام‌ باشه حداقل یه امشب رو باید بیخیالم شه من ازش ناراحت بودم ... عذابهایی که کشیده بودم‌‌‌.‌.. نه نه‌..‌زوده...باید تشنه ترش بزارم.هلش دادم اون سمت .با تعجب نگام کرد.
چان:خانمم؟!!
من:نه نمیتونم هنوز از دستت ناراحتم ولم کن
برای اینکه حالم بهتر شه به سمت حموم رفتم تا اومدم درو ببندم چان مانع شد و اومد تو حموم درو قفل کرد منو چسبوند به در...
لباشو نزدیک گوشم اورد و زیرلب زمزمه کرد:خانم خوشگلم من معذرت میخام قول میدم جبران منم...منم سختی کشیدم دلم واست یه ذره شده بود،