بگو سَمت یا سِمت؟ حق یا حقوق؟
ذهنت هم که شده سرشار از دروغ
حرفهای اتوکشیده با پیرهن چروک
مظلوم نمایی هنوزم جوابه
تو هوای پیش از طلوع
حزب اقتدار، باز آب چکید از کوزهی کی؟
غرق لجنه این فاز سلوک
البفات کمه و حرفات تکراری
پی تطهیر و تزکیهست با سورهی غرور
با حرفهای زرد، میکنه تن ورق و سیاه
نما شده با مغزهای خالی شلوغ
انگار فرهاده و یه جعبه شیرینی جلوش
نمیدونه بگرده بالای کدوم
حرکت شده شعارتون فقط
هنوز خیلیها میچرخند دور خودشون توی سکون