اول از همه شهادت امام هادی(ع)رو تسلیت میگم...
بعدش هم اینو بزنید☜☜☜
امروز تولد مکنه همیشه کوچولوی گروه،سهونه...
کسی که تو سن 13 سالگی،جلوی یه مغازه و در حال خوردن دوکبوکی برای عضویت تو SM انتخاب شد...
سبوتی گروه که وقتی برای اولین بار کای رو دیده بود،فقط لبخند میزد...
سهونی که تو دوره ی کار آموزیش،به لوهان نزدیک شد و مرد گروه،شد عشقش.بعد یه مدت اس ام این دو تا رو جدا کرد و سهون بدجوری صدمه خورد؛ولی به روی خودش نیاورد و به خاطر اکسو اِلا،یعنی ما؛همه چیزو توی خوش ریخت...
جناب اوه،وقتی چانیول و کای تو کنسرت های Promise گریه میکردن،فقط سعی کرد اون ها رو آروم کنه؛در حالی که حال خودش بدتر از اون ها بود...
پسر کوچولوی گروه که وقتی باباش،یعنی کریس،گروه رو ترک کرد؛خیلی ناراحت شد.ولی باز هم سعی کرد از شیطنتاش کم کنه تا به مامان سوهو فشار نیاد.این شیطنت ها بعد رفتن لوهان باز هم کم شد.خیلی کم...
بعد از یه مدت گفتن تاعو هم میخواد بره.توی آخرین کنسرت،همه شاهد نگاهای زیرزیرکیش به تاعو بودیم.بعد که تاعو رفت،سهون هم شادیاش و شیطنت هاش رو با تاعو فرستاد رفت و تبدیل شد به پوکر فیس گروه...
دیگه مسخره ترین حرکات بکهیون هم براش شادی نمیاره؛دیگه صدای چن لبخند رو لبش نمیاره؛با دی او دست به یکی کرده و فقط موقعی میخنده که لی یا ژیومین زیادی بهش فشار بیارن و بگن تو افسرده ای؛اون هم یه لبخند خشک تحویلشون بده و بگه: من خوبم...
دیدید؟پریشب رفته بودن بار...سهون دو تا بطری خورد و مست شد.خیلی مست شد چون الکل 50% بوده...
وقتی مست بود همش میخندید و میگفت تولدت مبارک...
ولی این چیزی نیست...
اونجائیش مشکله که در عین مستی،اسم لوهانو آورد...
گفت: تولدت مبارک لوهان...
حالا بیخیال.خیر سرم تولده.ببخشید.بیاید شاد باشیم...
생일 축하합니다 ♪♪♪
우리는 당신을 사랑합니다 ♥♥♥
행복하고 잘 사는 ♛♛♛