شرح داستان :
یک کفاش کوچک جثه در مغازۀ ن قلی خود به ساخت و فروش کفش های گوناگون مشغول است بین کفاش و کفش های موجود در مغازه رابطه ای دوستانه و فراتصور وجود دارد کفاش از طریق فروش کفش ها روزگار می گذراند و از وضعیت خود کاملا راضی است تا اینکه سر و کلۀ یک کفش فروش دوره گرد پیدا می شود