مزرعه که درو شد، کلاغ هم رفت
بیچاره مترسک احساسش را به کسی سپرده بود
که برای رفع نیازش کنارش بود
چاره ای جز افتادن ندارد برگ پاییزی،
وقتی میداند درخت،
عشق برگ دیگری را در سر دارد
دل به عروسک خواهم داد
همانند توست، دل ندارد، احساس ندارد،
اما هر چه که هست دلشکستن بلد نیست