«تقدیمـ به پلنگمـ(ɑlonegirl)»
چطوری بانوی هرزه ی پیر
مادر گرگ بچه ی شیر
چطوری اولین هفته ی دی
چطوری آخرین هفته ی تیر
تن جای پر از دستت چطوره
اون خنده ی دلچسبت چطوره
اون سر مستت چطوره
بهت بگم ناز شصتت چطوره
هر شبو میگیری ازم
می بینی اصن
می بینی تنم و رد قدمش روش
می بینی اصن
نمی بینی فقط میگی نفست سوخت
شرمت کجاست ادبت کوش
بانوی هرزه خبرت اومد بقل گوشم
چقدر پی نفست بودن سوختن
میگن نمی فهمی از عاشقی درست میگن
میگن تو کلا افسانه ای درست میگن
میگن آرایشی ولی واسه من دنیای آرامشی
میگن وقتی سر من رو بالشته تو با خیلیا هم بالشتی
درست میگن
روزی که اسیر پوتین شدی هر روز بیشتر کوچیک شدی
شدی یک گربه کوچیک گشنه
همیشه دنبال نون میدویی
درست میگن
خودم مرد همسایه رو توی اتاق تو دیدم
درست میگن
خبر اومد بانو از راه
خبر از بردن لبخندا
خبر از خیال تختم باش
خبر رسید از هم تختات
خبر اومد بانو بانو
رسید به دوتا گوشای من دیروز خبر فردا
به قول تو مجنونم
این کلمه رو به تو مدیونم
تو یه سم من ازت مسمومم
روت حساسم چون مجبورم
میترسم از موی سرت
گل رز روی تنت
میترسم وقتی دورت شلوغه
از رژ سرخ روی لبت
بگو بمیر دم نمیدم
جمعه ی بی شنبه میشم
سرم اضافه به سرای بریده راهی که بوی پنبه میدن
نزار همسایه خوش بین بشه
یه کاری کن خشکیده شه اون عاشق موهای پر پشتته
عاشق سینه ی پر شیرته
بانو من عاشقتم
پروانه میشم واسه ی شمع
واسه ی من باش واسه ی من
کهنه شو تو قلب تازه ی من
اگه یه توفانی من گردشم
اگه سرطانی من دردشم
هر رنگی باشی هم رنگشم
تو اتفاقی و من لرزشم
وقتی روتن نفس سخته
من و تو تن عرق کرده
نخواه تا ادب بخوابیم
تن من بدجوری حوس کرده
از موهای سبز قشنگت
تا کمر خاکی رنگت
عاشقتم نه به رنگ شعار
تا دامن آبی قشنگت