"بی مناسبت"
هربار که نگات می کنم، بیشتر به انتخابم مطمئن میشم
بذار کنار کاراتو هی بیا پیشم، من عاشقِ عشقتو دیوونگیشم
ذوب می کنم هرچی غمه تویِ دلت، یه دل دارم اونم میدم باشه پیشت
پُر می کنم دستامو با اون دستایِ مهربونت
( عشقت به روحِ من نفس داد، با تو حالِ خوبی بم دس داد
تا یکم دوری ازم دلتنگتم، مگه میشه عشقی که بم دادیو پس داد )
بی مناسبت برات گل می گیرم، با داشتنت جون می گیرم
دستِ من نیست که به اون چشات خیره م، براتو راحت می میرم
توو کسرِ ثانیه من عاشقت شدم، راه نداره ازت بخوام دل بکنم
هُل می کنم وقتی میای، من تورو از دور می بینم