+سونگ سوهو شی !؟
_عا...ببخشید ترسیدید؟
+نه...خوبم...با من کاری دارید؟
_بله،راستش میخواستم راجب جونگ بوم باهاتون صحبت کنم
+جونگ بوم!!...اتفاقی براش افتاده؟!هاا
_بهتره بریم تو راهرو اینجا مناسب حرف زدن نیست بچه ها دارن نگامون می کنن
+باشه بریم
از کلاس بیرون رفتیم و وارد راهرو شدیم.
_خب نمیدونم باید از کجا شروع کنم...من میدونم که جونگ بوم یه استقلال طلبه و اینم میدونم که دیشب میخواسته چیکار کنه
+پس شما از همه چی خبر دارید
_بله...به جز یه چیز اونم اینکه چرا جونگ بوم هنوز نیومده آموزشگاه من به خونشون تلفن زدم اونا فکر می کنن جونگ بوم دیشب با من نوشیدنی خورده و خونه ی من خوابیده از هیچی خبر ندارن.منم قضیه جمع کردم و گفتم هنوز مستی از سرم نپریده دارم چرت و پرت میگم.
+ یعنی چی که خونه نرفته !!؟حتما تو مخفیگاهه آره حتما اونجاس
_من آدرس اونجا رو بلد نیستم میشه باهم بریم
+بله من خودم دیگه میخواستم برم اما کلاستون چی؟
_ایرادی نداره سر یه روز داره چیزی نمیشه برید وسایلتونو جمع کنید ، دم در منتظرتون میمونم
+باشه
بعد از اینکه سونگ سوهو شی با مدیر صحبت کرد و ازش مرخصی گرفت از آموزشگاه بیرون زدیم و سوار ماشینش شدیم و به سمت مخفیگاه به راه افتادیم و بلاخره رسیدیم.
_همین جاست؟
+بله
از ماشین پیاده شدیم و سمت در مخفیگاه رفتیم که ناگهان نااون شی در باز کرد و اومد بیرون
¥سوجین شی شما...شما اینجا چیکار می کنید؟ایشون کی هستن؟
+اومدم جونگ بوم و ببینم...ایشونم دوست جونگ بوم هستن آقای سونگ سوهو
_سلام سونگ سوهو هستم.دوست و همکار لی جونگ بوم