۱. اگه همین الان میتونستی بری سفر.، کجا میرفتی؟ و چرا؟
یه جایی که هیچکس تا به حال نرفته باشه. مردم تو جاهایی توریستی میرن جاهای یکسان ولی حتما منطقههایی هم هست که هیچکس تا حالا نرفته باشه، یه جایی که بتونم توش حس جدیدی داشته باشم.
۲. خاطرهانگیز ماجراجوییای که تو بچگیت رفتی کجا بوده؟ 
با دوچرخهام رفتم تا رودخونه هان... اون موقعها تو نام یانگجو زندگی میکردم و کل مسیر رو تا سئول با دوچرخه اومدم.
۳. وقتی به "ماجراجویی" فکر میکنی، سه کلمهای که به ذهنت میرسه چیه؟
سه تا کلمه کلیدی؟ خب... تازگی، هیجان، دلتنگی.
۱-۳. منظورت از دلتنگی چیه؟ 
اگه برم ماجراجویی، جایی که توش بودم رو ترک میکنم، به خاطر همین دلم برای آدمهای اطرافم و جایی که بودم تنگ میشه.
۴. سه تا چیزی که دلت میخواد موقع ماجراجویی بخوری چیه؟
واقعا نمیدونم چرا دارم به این فکر میکنم ولی... پاپ کورن کاراملی و پنیر توپی... اون سرخ کردهها نه، توپ پنیر کواترو! اوه، و بیکن.
۱-۴. اینا خوراکیهای مورد علاقهاتن؟
نه. معمولا نمیخورمشون. (میخنده)
۵. بزرگترین ماجراجویی زندگیت چی بوده؟
گمونم... اودیشن دادن برای اینکه آرتیست بشم.
۶. به نظرت کدوم اعضای گروه از ماجراجویی خوششون میاد و چرا؟
جی! جی روح آزادی داره، برای همین فکر کنم آمادهاس تا بفهمه بقیه چه رویاها و آرزوهایی دارن.
۷. ۳ تا چیزی که با خودت برای ماجراجویی میبری چیه؟
چیزایی که میبرم کنسول بازی، کیمچی (میخنده) و گوشیمه.
۸. چند تا فعالیتی که دوست داری موقع ماجراجوییت انجام بدی چین؟
دوست دارم عکس بگیرم و خاطراتم رو ثبت کنم. دوست دارم موقع سفر کلی عکس بگیرم.
۸. دوست داری با کدوم یکی از اعضای گروه بری و چرا؟
سونگهون. ما نقاط مشترک زیادی داریم. هر دومون ساکتیم و انقدر ماجراجو نیستیم پس جالب میشه اگه با هم بریم.
۱۰. اگه با گروهت بری ماجراجویی، دوست داری هر کس چه نقشی داشته باشه؟
میخوام جی جستجوگر باشه، سونو بهمون انرژی بده، جونگوون برنامه بریزه، جیک مراقب خونه باشه، نیکی توی جنگل دنبال غذا بگرده، من توی ساحل دنبال ماهی و چیزای دیگه بگردم، و سونگهونم هر کاری دلش میخواد توی طبیعت بکنه. (میخنده)