من یه شمشیر دارم حرف داره درد داره
هوسه بریدنه ریشه ی نامرد داره
من یه شمشیر دارم فراری از پستوشه
من یه شمشیر دارم که هنوزم خون روشه
اگه که مردا از تو میدون پیچیدن
اگه که نامردا بیرق رو دزدیدن
منو نترسون از راهی که در پیشه
هر چی باید دیدو تو چشمای من دیدن
.
.
.
.
یه روزی میاد یکی روشونو کم میکنه مشتی
یه نفر میاد و شمشیر رو علم میکنه مشتی
حاله من برزخه صبحه یکمی گرگو میشم من
یه نفر پاشه به مرتضی علی دومیشم من
.................................................................