برای من خیلی جالب و شیرین و زیبا است این اجتماعی که امروز به برکت نام مقدّس نبیّ اکرم در اینجا تشکیل شده. در گذشته، گاهی اجتماعاتی با برادران علمای اهل سنّت داشتیم ــ بخصوص علمای بلوچ که من سابقهی زیادی با این آقایان دارم ــ لکن مدّتی بود چنین جمعی را ما زیارت نکرده بودیم؛ امروز الحمدلله اینجا تشریف دارید. با بعضی از این آقایان مثل آقای مولوی عبدالرّحمان، مولوی ساداتی، آقای ملّاقادر ــ که [البتّه] ایشان در جلسه نیستند ــ و آقای مولوی عبدالصّمد، ما از قدیم ارتباط و دوستی داریم؛ بعضی از زمان تبعید در ایرانشهر، بعضی از اوایل انقلاب. الحمدلله جمع حاضر یک گل سرسبدی از مجموعهی عناصر اهل سنّت کشور ما هستند. بیاناتی هم که کردید، بیانات بسیار خوب و درستی بود و خداوند انشاءالله به ما کمک کند که همه بتوانیم در راه اهداف عالی اسلام حرکت کنیم.
مسئلهی اساسی بنده، مسئلهی «امّت اسلامی» است. من سالها است که بر روی واژهی «امّت اسلامی»، بالخصوص متعمّداً تکیه میکنم تا ما فراموش نکنیم که یک امّتیم. بله، بعضی ایرانی هستیم، بعضی عراقی هستیم، بعضی شامی هستیم و غیرذلک، لکن این مرزها حقیقت «امّت اسلامی» را تغییر نمیدهد. همهی سعی دشمنان اسلام این بوده است که ما را نسبت به هویّت واحدهای که اسمش «امّت اسلامی» است بیتفاوت کنند. این نمیشود که من خودم را مسلمان بدانم امّا از رنجی که یک مسلمان در میانمار یا در غزّه یا در هند یا در فلان جا میکشد، خودم را غافل بدانم؛ این امکان ندارد؛ این، خلاف تعالیم اسلامی و اصول اسلامی است. ممکن است شما، بشخصک،(۲) نتوانید یک کاری برای کمک به او انجام بدهید، امّا همدلی و همدردی یک حقیقتی است؛ این بایست وجود داشته باشد.