خاطره . [ طِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) اموری که بر شخص گذشته باشد و آثاری از آن در ذهن شخص مانده باشد. گذشته های آدمی . || وقایع گذشته که شخص آن را دیده یا شنیده است. دیدههای گذشته یا شنیدههای گذشته.
دهخدا هر چه میخواهد بگوید به کنار
من مینویسم خاطره از خطر میآید.
خطر فراموش کردنِ خود و (...) در رویایی نصفه و نیمه!
هربار به یاد می آوری که مبادا فراموش کنی:)
دست بر قضا فراموشی نوش داروست؛
اما خاطره، خطر بازشدن زخم عمیقی است که مثل صندوقچهی قدیمی روی طاقچه، همیشه بهتر است که از آن فاصله گرفت...
خاطره، لبخندی است که بر لبی مینشیند
که شاید دیگر شبیه آن در سرت نباشد.
“I’m Sorry”
“I’m Sorry”
“I’m Sorry”
“…This life was meaningless”
:)