خسته ای،غم زده ای میفهمم
دوست داری زِخودت دل بکنی،میفهمم
زیر سنگینی دنیاکمرت خم نشود
درتلاشی که فقط جانزنی میفهمم
نکند کودکت ازرده شود ازبغضت
ناگزیری که بخندی توفقط،میفهمم
آنقدر رهگذران زخم زبانت زده اند
که فقط درپی تنهاشدنی،میفهمم
ظاهرن طاقت هرحادثه ای راداری
ازدرونت هم اگر میشکنی میفهمم:)