سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی

222222

ادامه
۱۴۰۳/۰۲/۲۸
ضربان ممتد، به مغلطه‌هایی که می‌کرد ادامه می‌داد. عرق می‌ریخت، در پیشگاه کشیش به موعظه‌هایش دامنه می‌داد. عرقی سرد، خودش هم نمی‌دانست چه می‌گوید، تا بناگوش دهانش باز بود و در کنار اعتراف به گناهان ساختار اعمالش را مجهول می‌کرد. کشیش در اتاق اعتراف از وظایفش به خوبی شانه خالی می‌کرد، خمیازه‌ای می‌کشید و ادامه حرف‌های مرد را، برخلاف شرع، یادداشت می‌کرد. دفترچه خاطراتی داشت برای خودش با انبوهی از گناهان ریز و درشت. کشیش یا بهتر بگوییم، پدر آن منطقه، روز ها مردم را از گناهانی تطهیر می‌کرد و دینی را موعظه می‌کرد که وقت شب آن را سخره می‌گرفت، سناریویی طنز که اهالی را مشغول و سرگرم می‌کرد. شب‌ها، کلاه گیسش را سر می‌گذاشت و با گریم چهره‌ی خود بی‌خبر از مردم، دین را مضحکه می‌کرد. مرد که از پشت آن نمای مشبک باز هم مشخص بود که یک شکم پرست بی‌چون و چراست، دستمالش را درآورد و عرقش را پاک کرد. خس خس نفس‌هایش گواه از مردی حراف و شتاب زده می‌داد. پس از کمی نفس گرفتن به ادامه‌ی حرف‌هایش پرداخت:«...پدر من خودم را مقصر گناهانم نمی‌دانم، آنها را تقصیر اهالی شهر می‌دانم. پدر و مادرم بودند که من را وادار به پرخوری، دوستانم که مرا وادار به لجاجت، و منشی تجارت خانه‌ام که به رابطه‌ای نامشروع وسوسه‌ام کرد. من برای تمام این افراد در پیشگاه خدا طلب آمرزش و استغفار می‌کنم. من آنها را خواهم بخشید، برای بی‌احترامی و نابودی زندگی‌ام. من مقصر اشتباهاتم نیستم، همان طور که قبلا گفتم؛ من در طول زندگی‌ام اشتباهات کمی را داشته‌ام، خودم را مستحق پاداش‌های بهشتی و آن حوری‌ها و طعام‌های لذیذ آخرت می‌دانم. من...» زنگ ناهار شرکت به صدا در آمد، مرد که مثل سگ‌ها برای تکه‌ای استخوان و گوشت چرب آب دهانش به راه افتاده بود، حتی منتظر نماند حرف‌هایش، اعترافش و در نهایت تطهیرش کامل بماند. برخاست و همان خس خس سینه شروع به دویدن کرد. او هیچ گاه اشتباهاتش را نپذیرفته بود، در واقع به خاطر پدرش که برای هر دعوی حقوقی و کیفری، با مقداری رشوه و نفوذ هوای پسرش را داشت، این اتفاق نیافتاده بود. هنوز این شهر کثافتش‌هایش زیر خاکستر بود. آن کشیش و کلیسا عملا محل گذر مردمی بود که برای تمسخر خدا و تفریح، اعتراف و توبه می‌کردند.
کامنت.