ترجمه از دایانای عزیز .دئویی که 6:13 ثانیه ست و وی بستنی میخوره..
2 دقیقه اولش که شوخیه و جیمین هم میگه وای شکه شدم و ترسیدم و منم نمیدونستم اینو آماده کردی..
بعد هم وقتی میان جلو دوربین میشینن سلام میکنن و وی میگه میره بستنی بیاره بخوره..
جیمین میگه راستش امروز تهیونگ دلش میخواست بیاد و منم فهمیدم و خواستیم انجام بدیم.. آخرش سر شلواره خیلی شکه شدم..
( گفت از کنسرت اومدن یا چیز دیگه گفت.. و الان خوابگاهیم)و حتی بدون اینکه استراحت کنیم.. بخاطر دیدن شما عزیزان.. اومدیم..
بعد وی هم بستنی تعارف میکنه..
دلیلی که امروز بخاطرش اومدیم اینکه تهیونگ درحال بستنی خوردن رو نشونتون بدیم.. همشو که بخوره ما هم میریم.. وقتی همشو خورد.. ما میریم..
وی: میگین سریع بخورم؟؟..
یکم کامنت ها و..
وی میگه میگین زود تمومش کنم؟؟ جیمین میگه آروم آروم بخور..
کامنتها یی که جیمین میخونه:
اوپا جیمین خیلی خوشگلی..
اوپا جیمین دوستت دارم..
اوپا جیمین بای بای..
اوپا جیمین دوستت دارم..
اوپا جیمین یدونه ای..
جیمین: تو آروم بخور..
و یکم از همینجور حرفها یا درمورد آهنگ و آخرش هم جیمین میگه راستش چیزی که امروز دوست داشته انجامش بده این بود که میخواسته بره تو اتاق های بقیه اعضا دنبالشون و بهشون نشون بده.. و میگه فکرمیکنم طرفدارها مون هم خیلی خوششون بیاد مگه نه؟؟.. منم خیلی دوستداشتم انجامش بدم.. ولی چون بهم گفتن که نیا و منم حرف هیونگ ها رو خوب گوش میکنم مگه نه؟؟ نرفتم..