بازگشت به لوکشین های سریال ایمان و مرور خاطرات لی مین هو - پارت آخر (با ترجمه فارسی)

۳۰ نظر
گزارش تخلف
فریماه (آفلاین شدم... اما شما روی خط لبخند بمونید)

دیگر نقش مهم این داستان یو اون سو هست که کیم هی سان نقشش رو بازی کرد. تعبیرتون از اون، چی بود؟ اون سو یه آدم غیرقابل پیش بینیه. شما هیچوقت نمیدونید کجا میخواد بره. به نظر میرسه اغلب درک کردنش سخته اما از وقتی که میفهمید چی دوست داره میتونید اون روی خوبش رو ببینید. وقتی من اونو حس کردم اونوقت بود که عاشقش شدم. اینجا مین هو میخنده و ادامه میده: یه جوری میگم انگار دارم در مورد خودم حرف میزنم اما منظورم شخصیت توی سریاله.
چیزی هست که شما تحت تأثیرش قرار بگیرید مثل چوی یونگ که تحت تأثیر اون سو قرار گرفت؟ من فکر میکنم ملاقات "یه شخص جدید" چیز مهمیه. شناخت یه آدم جدید این فرصتو به من میده که راجع به چیزای زیادی فکر کنم. مثلا یه بچه کوچیک منو نسبت به خیلی موارد جدید آگاه میکنه. اما از طرف دیگه گاهی اوقات بزرگترایی رو که بهشون احترام میذارم منو اندکی ناامید میکنن. بسته به شرایط و آدمهایی که ملاقات میکنم راجع به موارد متعددی فکر میکنم و احساساتم رو تفکیک میکنم.
به تازگی شما چالش جدیدی رو آغاز کردین: موسیقی و جریاناتش... چیزی بود که من وقتی بعنوان خواننده روی استیج قدم گذاشتم توی ذهنم وجود داشت. فکر کردم برای سرگرم کردن تماشاچی ها من باید خودمو روی استیج سرگرم کنم. پس شروع به چالش با این احساس کردم که "من در این لحظه یک خواننده هستم." و با این موضوع مثل اینکه در حال بازی نقش یه خواننده هستم برخورد کردم. من فکر میکنم بعنوان یه خواننده توانمندی های زیادی هست که من توشون نقص دارم بنابراین این روش مثل اینه که دارم به نوعی خودم رو برای کسب اعتماد و صمیمیت هیپنوتیزم میکنم، یه چالش همیشگی با موارد تازه.
و حالا سومین قول مین هو تصمیم برای آینده... برای اینکه به شما تصاویر جدیدی از خودم نشون بدم همچنان بهترین تلاشم رو خواهم کرد و برای رسیدن به یک لی مین هوی جذابتر و جذابتر خواهم کوشید. من اینو به شما قول میدم طرفدارای من. پس هیجان زده باقی بمونید! ممنون.
سه تا قول مین هو: 1. پیوند محکم با طرفدارانش 2. شور و اشتیاق در بازیگری 3. تلاش بی پایان
صادقانه برای این قول های گرانبها از تو سپاسگزاریم.
و در پایان چیزی هست که مین هو درخواست میکنه: من سه قول دادم و حالا در عوض از شما چیزی میخوام : اینکه شما شین ای رو تماشا خواهید کرد. این یه قوله بین شما و من

نظرات (۳۰)

Loading...

توضیحات

بازگشت به لوکشین های سریال ایمان و مرور خاطرات لی مین هو - پارت آخر (با ترجمه فارسی)

۱۸ لایک
۳۰ نظر

دیگر نقش مهم این داستان یو اون سو هست که کیم هی سان نقشش رو بازی کرد. تعبیرتون از اون، چی بود؟ اون سو یه آدم غیرقابل پیش بینیه. شما هیچوقت نمیدونید کجا میخواد بره. به نظر میرسه اغلب درک کردنش سخته اما از وقتی که میفهمید چی دوست داره میتونید اون روی خوبش رو ببینید. وقتی من اونو حس کردم اونوقت بود که عاشقش شدم. اینجا مین هو میخنده و ادامه میده: یه جوری میگم انگار دارم در مورد خودم حرف میزنم اما منظورم شخصیت توی سریاله.
چیزی هست که شما تحت تأثیرش قرار بگیرید مثل چوی یونگ که تحت تأثیر اون سو قرار گرفت؟ من فکر میکنم ملاقات "یه شخص جدید" چیز مهمیه. شناخت یه آدم جدید این فرصتو به من میده که راجع به چیزای زیادی فکر کنم. مثلا یه بچه کوچیک منو نسبت به خیلی موارد جدید آگاه میکنه. اما از طرف دیگه گاهی اوقات بزرگترایی رو که بهشون احترام میذارم منو اندکی ناامید میکنن. بسته به شرایط و آدمهایی که ملاقات میکنم راجع به موارد متعددی فکر میکنم و احساساتم رو تفکیک میکنم.
به تازگی شما چالش جدیدی رو آغاز کردین: موسیقی و جریاناتش... چیزی بود که من وقتی بعنوان خواننده روی استیج قدم گذاشتم توی ذهنم وجود داشت. فکر کردم برای سرگرم کردن تماشاچی ها من باید خودمو روی استیج سرگرم کنم. پس شروع به چالش با این احساس کردم که "من در این لحظه یک خواننده هستم." و با این موضوع مثل اینکه در حال بازی نقش یه خواننده هستم برخورد کردم. من فکر میکنم بعنوان یه خواننده توانمندی های زیادی هست که من توشون نقص دارم بنابراین این روش مثل اینه که دارم به نوعی خودم رو برای کسب اعتماد و صمیمیت هیپنوتیزم میکنم، یه چالش همیشگی با موارد تازه.
و حالا سومین قول مین هو تصمیم برای آینده... برای اینکه به شما تصاویر جدیدی از خودم نشون بدم همچنان بهترین تلاشم رو خواهم کرد و برای رسیدن به یک لی مین هوی جذابتر و جذابتر خواهم کوشید. من اینو به شما قول میدم طرفدارای من. پس هیجان زده باقی بمونید! ممنون.
سه تا قول مین هو: 1. پیوند محکم با طرفدارانش 2. شور و اشتیاق در بازیگری 3. تلاش بی پایان
صادقانه برای این قول های گرانبها از تو سپاسگزاریم.
و در پایان چیزی هست که مین هو درخواست میکنه: من سه قول دادم و حالا در عوض از شما چیزی میخوام : اینکه شما شین ای رو تماشا خواهید کرد. این یه قوله بین شما و من